سلوووم علیکم.
من خیلی خوشال می باشم
آخه نمره هامو گرفتم (هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا)
نمره هام همو طوری که می فکریدم بود به جز یکیش که حدس میزدم افتضاح بشه ولی افتضاح نشد
((سیما میتواند ))
ای بابا تشویقم نکنید من متعلق به همه ی شماهام
دیروز با رزی و عاطی و پری رفتیم کارنامه بگیریم... قرار شد هر چهارتامون تامون ساعت 10 توی امام زاده باشیم ... ولی من یه ربع زود تر رفتم اول عاطی اومد بعدش پری و طبق معمول رزیتا خانوم از همه دیرتر رسید(موقع هایی هم که میرفتیم مدرسه رزی 10 دقیقه دیرتر از همه میرسد)
وقتی که رزیتا رسید یهو من و پری و عاطی زدیم زیر خنده
چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟ دیوونه نیستیم که الکی بخندیم کهههههههههههههههههه
حتما یه دلیلی داشت دیگه؛ بگم؟؟؟؟؟؟؟؟
رزیتا چادر پوشیده بود خب خنده داره دیگهههههههههههه آخه از رزیتا بعید بود. رزیتا و چادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جزء محالات بود. ولی یهو چی شده که رزیتا چادر پوشیده؟؟؟؟
حالا نگو خانوم بخاطر اینکه میخواست بره مدرسه چادر پوشیده بود که شاید خانوم علی امیدی(معاون) فکر کنه این بچه + شده و سال دیگه هم ثبت نامش کنه(عجب سیاستیییییییییی داره این رزیتای نامرد)
خلاصه تو مدرسه که رسیدیم خانم علی امیدی اولین حرفی که بعد از جواب سلام ما زد این بود : معلومه که اولین باره چادر پوشیدی حداقل پایین چادرتو جمع میکردی که کثیف نشه(خطاب به رزی)
رزی: خانم من دیگه بچه + شدم قراره که دیگه همیشه چادر بپوشم
خانم علی امیدی: تو اگه امام زاده هم که بشی باید امسال پروندتو از اینجا ببری
رزی:خب میرم مگه اینجا دیگه مدرسه نداره؟ ایش
بعدشم با یه حرکت تکنیکی همونجا چادرشو در آورد
خانم علی امیدی:
گوشتونو بیاریدددددددددددددددد:
به عاطی نگید من ای حرفو گفتمااااااااا:
عاطی و پری دوتا تک آوردن
(((((( ای بابا خوب همه که مثل من نمیشن))))))
چیه؟؟؟؟؟؟؟ من از خود راضی ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وبلاگ خودمهههههههههه دوس دارم از خودم تخریف کنم . خب شماهم از من تخریف کنین دیگههههههههههههه.افسردگی میگیرماااااااااااااااااا
مثلا بگین : ای هلوووووووووو ؛ ای انار ساوه ؛ ای گلاب قمصر ؛ ای پسته دامغان ای آب نبات ای شکلات (چه میدونم از همین حرفا دیههههههههه)
(ولی از شوخی بگذریم فقط یه چیزی گفتم که یه آپی کرده باشم ....باشه باشه خودم میدونم خیلی چرت و پرت گفتم . شما به بزرگواری خودتون مرا ببخشید)
.: Weblog Themes By Pichak :.