تاریخ : یکشنبه 90/4/12 | 2:32 عصر | نویسنده : سیـــــــــــــــما♫♥
آرزوم بود که عروس لحظه هات شم...
من دلیل لحظه لحظه خنده هات شم
باز من تنهایم
باز من غمگینم
به خودم میگویم: به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
به امینی که امانتدار است؟
یا به دیری که پر از دیدار است؟
گریه ام میگیرد...
تو بشو ساحل قلبم من میشم ماهی مرده
تا بگن به عشق ساحل،لب دریا جون سپرده
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو براش گذاشتی
توی قلب من عزیزم هیچ کسی جایی نداره
دل عاشقم بجز تو هیچ کسی رو دوست نداره...
چنان از زندگی دلتنگ و دلگیرم
که روز مرگ خود را عاشقانه جشن میگیرم
من زیر بارون با چشام یه آرزو ساخته بودم
واسه دوباره دیدنت زندگیمو باخته بودم
یا آرزومو پس بده یا با دوباره دیدنت به زندگیم نفس بده
.: Weblog Themes By Pichak :.