سلام...خیلی حالم بده ...
دلم نمیخواد هیچ وقت خبرای بدم رو بیارم تو وبلاگم...ولی الان مجبورم ...یکی رو میخوام که باهاش درد و دل کنم و چه جایی بهتر از اینجا .
دیروز امیر تصادف کرد ...همون امیری که تو آپ قبلی آدرس وبلاگی رو که تازه درست کرده بود رو دادم که بهش سر بزنید
الان تو آی سیوو هست .امروز عمل داشت وقتی از اتاق عمل آوردنش بیرون فقط من و الی پیشش بودیم ...دلمممم گرفتهدلم میخواست اون موقع زار بزنم ...چشاش اول بسته بود ولی بعدش باز کرد ولی فکر نمیکنم ک منو دیده باشهانقد گریه کرده بودم که دیگه روم نمیشد از تو بخش برم بیرون...دیشبم کلی گریه کردم ...دلم تنگ است دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است... هیچ وقت نمیتونم صحنه ای که امروز از اتاق عمل بعد از کلی انتظار آوردنش بیرون رو فراموش کنم ...چشای سبز خوشگلش باز بود ولی نمیدونم منو میدید یا نه
یه لحظه بیشتر ندیدمش...دلم میخواست فقط بتونم یه چیزی بگم بهش و بعد بیام بیرون.ولی نشد ،جاش نبود
بعدشم ک ساعت 30/1 ظهر با الی اومدم خونه دیگه باز نتونستم جلوی خودمو بگیرم و زدم زیر گریه... از خدا میخوام که زودتر خوب بشه...
تورو خدا واسش دعا کنید .ازتون خواهش میکنم
امیدوارم زودتر حالش خوب بشه و بره تو وبلاگش آپ کنه ...
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ازت خواههههههههش میکنم زودتر حالش خوب بشه ..من بجز تو کسیو ندارم که حرفامو بهش بگماااااااااااااااااا...خودت تابحال هرچی خواستم بهم دادی این یه چیزم ازت میخوام
http://affair.parsiblog.com/MLink/?4965908
خدایا دستانم را خالی بر نگردان...
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
.: Weblog Themes By Pichak :.