شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ يک هفته بود که با هم زندگي ميکرديم. شبها که دير ميخوابيدم، تا آخرين دقيقه ها دور سرم ميچرخيد. صبح ها اگر دير از خواب بيدار مي شدم، خبري از او هم نبود. شايد او هم مانند من، سر بر کتابي گذاشته و خوابيده بود. در گشت و گذار اينترنتي، متوجه شدم که عمر بسياري از مگس هاي خانگي در دماي معمولي حدود 7 تا 21 روز است. با خودم... شمردم. حدود 7 روز بود که اين مگس را ميديدم. اين مگس قسمت اصلي يا شايد ت
شايد تمام عمرش را در خانه ي من زندگي کرده بود. احساسم نسبت به او تغيير کرد. به جسدش که بيجان روي ميز افتاده بود، خيره شده بودم. غصه خوردم. اين مگس چه دنياي بزرگي را از دست داده است. لابد فکر ميکرده «دنيا» يک خانه ي 50 متري است که روزها نور از «ماوراء» به درون آن مي تابد و شبها، تاريکي تمام آن را فرا ميگيرد. شايد هم مرا بلايي آسماني ميديده که به مکافات خطاهايش، بر او نازل گشته ام!
ديروز پس از يک هفته که مگسي در خانه ام ميگشت، جنازه اش را روي ميز کارم پيدا کردم.
:D :-D خدا بگم چيکارت نکنه:-D
خخخخخخخخخخخ
:D :D
نگهبان طنز مي نويسي؟ ... مگس توي خونه ي ما 10 دقيقه دوام مياره
اين عکس تبسم هم کفشدورکه نه مَگَـــــز
باران*
وااااااااي عالي بود من فک کردم داري راجبه همسرت مينويسي...!
بلاي آسموني؟تو که نگهباني...مگس گرامي ايشون نگهبان هستن من بلاي آسمونيم اشتباه نکن لطفا:)
اجي ميدونم مگس نيس ولي اين عکس با مزه تره از مگس ديگه دي:.... باران همسرم کجا بود؟؟؟ ...بلاي اسموني دي:
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top