پيام

نگهبان♫♥
91/8/18

+ بچه که بودمااااااااااااا خيلي خيلي شيطون بودم...مامانم ميگه از در و ديوار بالا ميرفتي...يادم حدوده 11 سال پيش که بابا بزرگم عمرشو داد به شما براش تو خونه دايي بزرگم يه ختمي گرفته بودن ما هم جلو در حياط بازي ميکرديم موقع ناهار رفتيم تو خونه بعدش که امديم بيرون ديدم داييم عصبانيه مامانم گفت چي شده؟ دايي خان گفتن:سيما گرفته اين درختاي جلوي در حياطو کنده...من داشتم شاخ در مياوردم اصن...

نگهبان♫♥ 91/8/19

اي بابا منه بدبخت بيچاره که تو بودم!!!! خلاصه از ما قسم خوردن و از اونا باور نکردن ... شبم رفتيم خونمون يه دعواي حسابيمون کردن و ما آخرشم نفهميديم کي درختا رو کنده بود و من جورشو کشيدم :( اين از مزاياي بيش از اندازه شيطان بودن

آخي

الانم اينجوري هستي ؟

اره که هستم!!! ولي با اين تفاوت که الان کسي حق نداره بهم چپ نگاه کنه :))

(: من الان چپکي نيگا کردم :دي

حالا چون شماييد عيبي نداره :))

ممنون مدير ...

آخـــــــي چوپان دروغگو بودي:دي

نخير افي چون خيلي اذيت ميکردم همه چيزا رو مينداختن گردن من :)

خو يه چيزي شبيه چوپانه:دي

مگه مراسم عزا جاي بازي بود شيطونکم

خو بچه بوديماااااااااا بايد ميرفتيم گريه زاري ميکرديم؟:)

ما هم بچه بوديم اما نه به بچگي شما عزيزم