پيام

نگهبان♫♥
91/8/9

+ *مملکته داريم؟* از همون کله صبح که بيدار شدم قصد کردم برم حموم انگار همه چي دست به دست هم داده بود که جلو حموم رفتن ومنو بگيره.اول که از موسسه زنگ زدن گفتن کلاس داريم امروز صب(من گفتم نميرم ميخوام برم حموم بعد که ديدم شامپو نرم کننده تموم شده با اينکه سختم بود ولي به زور حاضر شدم رفتم يکي خريدم بعدش ديدم برنامه کودک مورد علاقمو داره پخش ميکنه گفتم ولش کن بذار برم حموم بعدشم ...

نگهبان♫♥ 91/8/14

بعدش هيچي رفتم حموم... فکر کردم.تموم موانع رو پشت سر گذاشتم....ولــــــــــــــي...اشتباه فکر ميکردمبعد از 5 دقيقه برقا رفت(شانس خوبه من) آب آبگرم کن سرد شد ولي من که کم نياوردم!!!! گفتم امروز اگه از سرما سينه پلو کنم بايد حموم کنم... توي وان يکم آب بود با همون يه ذره آب مثل سري هاي قبل حموم کردم مني که از اول تا اخر حموم شير آب باز بود...

ولي واسه شستن موهام ديگه آب نداشتم... گفتم اگه 5 ساعتم طول بکش من بايد موهامو بشورم باور نميکنيد يک ساعت نشستم تا بلاخره برق اومد دي: *نکته اخلاقي: خواستن بسي توانستن است*

شما برنامه کودکم نگاه ميکنين؟؟؟؟؟؟ اونو نگاه ميکردين ميرفتين خب برق ميومد الافي نداشتاااااااااااااااااااااااااا... بعد اين که برق رفت ميرفتين موسسه:ديييييييييييييييييي ولي خواستن توانستن استاااااااااااااااااااااااا

اوووووووووووه باريکلا..خدا قوت... منم بعد از چندرووووووور موانع برطرف شدو گذاشتن برم هنوز! ديگه نذاشتم خوابم جلومو بگيرم ساعت1شب رفتم حموم:دي

دي: ياسمين خو اون وقت که رفتم حموم برق بود بعدش رفت :/....افي يعني الان منو تو تمييز هستيم؟ دي:

:دييي آره انگاري

شما چه جوري بيشتر از پپپپپپپپپپپپپپنننننننننننججججججججج دقيقه تو حموم مي موني؟ حموم فقط دو دقيقه !!!!!!!

واح! داش هادي تا وارد حموم بشي خودش 3دقيقه وقت ميگذره!:دي

مثل اينکه سربازي نرفتي!

دخترم! نع

وااااااااااااا خو چيکار کنم برق نبود اب سرد بود نميشد در بيام کههههههههههه

يه 5 سلي ميشه

بدم مياد دخترا خاطرت روزمره شون رو اينطوري ميكن. واقعا زشته....

عجب ب ب.من خاطراتمو نمينويسم فقط يه سري چيزاي خاص رو ميذارم اينجا

همينو هم نگو...