شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ معلم عصبي دفتر رو روي ميز كوبيد و داد زد: سارا دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پايين انداخت و خودش رو تا جلوي ميز معلم كشيد و با صداي لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم كه از عصبانيت شقيقه هاش مي زد، تو چشماي سياه و مظلوم دخترك خيره شد و داد ز...د: چند بار بگم مشقاتو تميز بنويس و دفترت رو سياه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو مياري مدرسه مي خوام در مورد بچه بي انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ي لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم... مادرم مريضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق مي دن... اونوقت مي شه مامانم رو بستري كنيم كه ديگه از گلوش خون نياد... اونوقت مي شه براي خواهرم شير خشك بخريم كه شب تا صبح گريه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولي موند براي من هم يه دفتر بخره كه من دفترهاي داداشم رو پاك نكنم و توش بنويسم...
اونوقت قول مي دم مشقامو معلم صندليش رو عقب کشيد و چشمانش کاسه خون شد واشک از صورتش سرازير شد
يادش بخير
:-( :'(
ياد چي بخير جناب پاکدامن
خيلي ناراحت شدم من اگه جاي معلمش بودم خودم واسش يه دفتر مي خريدم اين همه حقوق ميگيره يه دفترم واسه اين دختره بخره مگه چي ميشه؟؟!!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top