سلـــــــــــــــــــــــــــــــام ...چطورید؟
من که همی وبســــــــــــ ی خوب میباشم...
کیا اینجا بچه کنکوری هستن؟؟؟؟؟؟ نتایج کنکورتونو گرفتید؟
من که خیلی خوشحالم از نتیجش راضی بودم...امیدوارم که بقیه هم راضی بوده باشن.
کارای روزگارو میبینی؟؟؟؟؟ گاهی وقتا انقد ناراحتی که دیگه از زندگی میبری گاهی وقتا انقد خوشحالی که دوست داری بپری بالا و پایین
همــــــــــــــــــــــــــ ه چی آرومـــــــــــــــــــــــــ ه
من چـــــــــــــــــــــقد خوشحالــــــــــــــــــــــــــ م
از خدا بابت تموم لطفایی که بهم کرده ممنونم: خدا جون یه دنـــــــــــــــــــیا دوستت دارم
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم...
مطمئن باش،برو...ضربه ات کاری بود...بی وفایی کردی...دل من سخت شکست... و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی...به من و عشق پاک،که پر از یاد تو بود...و به این قلب یتیم...که خیالم میگفت تا باد مال تو بود...تو برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم...
حوصله ات که سر میرود...با دلم بازی نکن
من وبی حوصله گیهایم با تو زندگی کردیم
زندگی باید کرد...گاه با یک گل سرخ...گاه با یک دل تنگ...گاه با یک نگاه سرد...گاه باید رویید...در پس این باران...گاه باید خندید...بر غمی بی پایان
هرچه گریه میکنم سنگین تر میشوم
می ترسم سرطان بغض گرفته باشم((تبسم))
دل کندن اگر آسان بود، فرهاد به جای بیستون دل میکند
کی میدونه چه جوری میشه دل کند؟
سلام
یه متن آوردم ...بدون مقدمه میرسم سره متن چون اصلا حوصله ندارم ...
... مردها در چار چوب عشق به وسعت غیر قابل تصوری نامردند
برای اثبات نامردی آنها همین بس که تنها در مقابل قلب عاشق و فریب خورده ی یک زن فکر میکنند که خیلی مردند...
تا هنگامی که قلب زن تسلیم نشده، پست تر و سمج تر از یک ولگرد، عاجزتر و توسری خورده تر از یک اسیر ، گداتر از همه ی گدایان سامره ، پوزه بر خاک و دست تمنا به پیش، گدایی عشق میکنند... اما به محض اینکه خاطرشان در تسلیم قلب زن راحت شد ، یکباره به یادشان می افتد که خدا مردشان آفریده و آن وقت کمال مردانگی را در نهایت نامردی در شکنجه دادن و به زنجیر کشیدن قلب یک زن اسیر جستجو میکنند...
واقعا جای تاسف داره ... شاید اینجا بعضی از آقایون بیان بگن نه ما اینجوری نیستیم....ولی تجربه نشون داده همه مردا سر و ته یه کرباسن...ناراحتم نشین
تنها بود ، آمدی تا تنهاییم را بربایی، غافل از اینکه تنهایی خودت را هم به من سپردی و رفتی....و حالا باز منم و تنهایی که دو چندان شده است...
>>> هر کاری میکنم نمیتونم مثه قبل شاد باشم یه مدت وقت میخوام تا مثه اول بشم...<<<
اشتباه از من بود! پررنگ نوشته بودمت ، به سختی پاک میشوی....ولی بلاخره پاکت میکنم ، لعنتی...
سلامممممممم...هر سال که تولد آقام میشهیه حسی دارم یه حسی که دوس ندارم هیچ وقت تموم بشه.روز تولدشون دوسندارم اون روز اصلا غروب بشه
یادمه از همون بچگی هر وقت اسم حضرت ابوالفضل رو میشنیدم تموم تنم یه جوری میشد...حس ارادتی که نسبت بهشون دارم نسبت به هیچ کسی نداشتمممممممم
روز تولدشون هر سال خیلی خوشحال بودم امسالم با اینکه موقعیتم خوب نیست ولی خیلی خوشحالم ... فردا هم قراره برم تکیه ابوالفضل... از آقام میخوام هرکی به هر آرزویی داره برسه ازش میخوام همه رو مورد لطف و عنایت خودش قرار بده حتی اونایی رو هم که با من بد کرد . حتی اونایی که دلشون از جنس سنگه باید مثه خودشون مثه سنگ باهاشون بر خورد بشه ولی من دل سنگ ندارم ...
یا ابوالفضل خودت به دادشون برس خودت کمکشون کن و دستشونو بگیر... هرچی دنبال یه جمله ی قشنگ واسه تبریک تولد آقام گشتم چیزی پیدا نکردم و چه چیزی بهتر از سادگی؟
ساده و بی هیچ آب و تابی میگم: آقای گلم،ای کسی که هرچی ازت خواستم دست رد به سینم نزدی.ای کسی که همیشه پناهگاه بی پناهی هام بودی و هستی . ای کسی که با اوردن اسم قشنگت تموم بدنم سست میشه تولدت مبارک
دیروزم که تولد امام بزرگمون امام حسین و فردا هم که تولد امام سجاده... چه روزای خجسته و شیرینی...
در ضمن موضوع منتخب اتاق جشنواره های پیام رسانی هم تغییر کرد توی اتاق منتظر حضور گرمتون هستیم
سلاممممممم...یعنی سلووووووووووووووم...
یه راس میرم سره اصل مطلب دی:
از این گروه جدیدمون خیلی راضی هستم....همین گروه اشرار رو میگم دیگه
حدود 1 ماهی میشه که این گروه رو تشکیل دادیم...گروهی تشکیل شده از چندتا بچه باحال و در عین حال با ادب...کلا باهاشون حال میکنم ...
اتاقمون خصوصیه واسه همینم هرکسی هم نمیتونه عضو گروهمون باشه...
این از نکته اول...
یه شعرم بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دی:
وایستین یه شعر قشنگ پیدا کنم که غمناکم نباشه دی::::::
wow اینهمه شعر بلد بودماااااااااااااا اما الان هر چی تو مخمو search میکنم error میده که در مخ شما جز چرت و پرت چیزی یافت نمیشود...sorry خب چه کنیم که تو این مدت زندگی و 12 سال درس خوندن هیچی بجز چرند پرند تو این کلمون نریختیم و الانم نمیشه از توش یه چیزه درست درمون پیدا کرد دی: کنکورمونم که خراب کردیم فکر کنم 380 یا 320 تا سوال بود ما 50 تاشو جواب دادیم از اون 50 تا هم احتما 100% 40تاش غلط غولوط بوده ...دی:...عجب!!!!!!!!!!!!!! از کجا به کجا رسیدیم...میخواتم مثلا یه شعر بنویسماااااااااا اوهوم اوهوم : بسم الله الرحمن الرحیم ...دی:((شعرم چرت و پرتاااااااا یه وقتی بهم فحش ندیناااااااااااا...باشه باشه رفتم دی: ))
زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع
در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع
غیر از تو ورود دیگران در قلبم
عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ممنوع
دی::::::::::: ببخشید که مسخره بود الفراااااااااااااااااااااااار
آرزوم بود که عروس لحظه هات شم...
من دلیل لحظه لحظه خنده هات شم
باز من تنهایم
باز من غمگینم
به خودم میگویم: به که باید پیوست؟
به که باید دل بست؟
به امینی که امانتدار است؟
یا به دیری که پر از دیدار است؟
گریه ام میگیرد...
تو بشو ساحل قلبم من میشم ماهی مرده
تا بگن به عشق ساحل،لب دریا جون سپرده
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو براش گذاشتی
توی قلب من عزیزم هیچ کسی جایی نداره
دل عاشقم بجز تو هیچ کسی رو دوست نداره...
چنان از زندگی دلتنگ و دلگیرم
که روز مرگ خود را عاشقانه جشن میگیرم
من زیر بارون با چشام یه آرزو ساخته بودم
واسه دوباره دیدنت زندگیمو باخته بودم
یا آرزومو پس بده یا با دوباره دیدنت به زندگیم نفس بده
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
*** نمی گذاشتم به آسانی دلم را ببری
اگر میدانستم بعد از تو زندگی کردن چقدر دل میخواهدددددددد***
خیلی سخته اونی رو که واسش میمردی با چشای خودت ببینی که سهمه یکی دیگست
سلام
دوستای عزیزم امیر دیروز فوت کرد ...و من بنا به دلایلی دیگه آپی در مورد امیر نمیذارم
فقط واسم دعا کنید
هر وقت دلم میگیره آنگه تحمل اندی رو گوش میدم(( و این آهنگ الان چقدر مناسب حاله منه ))
آسمون شهرمون خیلی وقته دلتنگه روزی که تو برگردی باز آسمون خوش رنگه
اون روز واسه تو آینه میگره یک مهمونی پاک میشه غبار غم از گلای شمعدونی
روزی که تو برگردی پاییز میره از اینجا تعبیر میشه خواب من،حقیقت میشه رویا
روزی که تو برگردی گل رفیق گلدوونه چشام پر از اشک شوق،روز رقص باروونه
اون روزی که تو برگردی فاصله یه آغوشه صبری که به سر اومد،یک خواب فراموشه
اون روزی که تو برگردی هیچ نشونی نیست از غم
این حوصله ی رفته بر می گرده تو قلبم...
آسمون شهرمون خیلی وقته دلتنگه روزی که تو برگردی باز آسمون خوش رنگه
باید واسه دیدن تو خونرو پر از گل کرد این روزا رو تا اون روز فقط باید تحمل کرد
سلام خیلی داغونم ...
خیلی زیاااااااااااااااااااد ... نمیدونم باید چیکار کنم
دلم میخواد برم یه جایی که هیچ کس نباشه و تا میتونم داد بزنم،انقد که خودمو خالی کنم،انقد که دیگه نایی برا نفس کشیدن نداشته باشم،انقد که ...
انقدر دلم پره که بغض یه دقیقه هم رهام نمیکنه،وقتی به خاطراتم فکر میکنم انقدر دلم میگیره که بعضی وقتا نفس برای زنده بودن کم میارم.دلم میخواست بر گردم به عقب و زمان رو متوقف کنم.
واقعا موندم چیکار کنم دستم به هیچ جا بند نیست ..ولی دلم یه جا بنده..
حلال کن اگه دوری اگه دورم
اگه با گریه میخندم،حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم
که میدونی نفسهامو ب دیدار تو مدیونم
*******************************
خدایااااااااااااا خب بیا بگو باید چیکار کنم دیگههههههههه مگه نمیبینی تنهام؟ چرا دستمو نمیگیری؟چرا بهم کمک نمیکنی؟چرا ولم کردی به امون خودم؟
خدااااااااااااااااا ازت دلگیرم ... خیلی زیاد ...
اگه صدامو میشنوی کمکم کن نذار تنها بمونم...امیدمو نا امید نکن
.: Weblog Themes By Pichak :.